نظرات کاربران درباره قسمت 21 سریال پوست شیر (فصل3قسمت5)

خود رئیس پلیس تو قسمتهای قبل گفت تو همون اداره یکی داره به قاتل کمک می کنه پس قاتل خبر داشته پلیس تو قهوه خونه یا جاهای دیگه در کمینش پس انقدر راحت خودشو لو نمیده،قاتل چشم آبی و اینی که دستگیر شده این ویژگی رو نداره،درضمن منصور از گربه خوشش نمیومد ولی موقعی که ساحل تو چنگش بود به گربه غذا می داد، قاتلی که تو ذهن نعیم بود نمی لنگید،تو انگشتر حرف ع و س ثبت شده بود اول اسم قاتل باید ع باشه،زمانی که به بچه منصور نامه داده شد که برای زنش بیاره حتما میشد از بچه صورت اون فرد و شناسایی کرد یا دوربین های اطراف مدرسه هم میتونستن اون شخصو شناسایی کنن

سلام و خسته نباشید به تیم این سریال زیبا
خیلی فیلم جذابیت ولی ۱ هفته انتظار زیاده شهاب حسینی نامبر وانه و ب نظر من قاتل اصلی اینی که گرفتند نیست

اصلا کاری به این ک این منصوره یا منصور نیست ندارم
من در نظر میگیرم فقط یکی دستگیر شده قضاوت نمیکنم ک‌ کیه
فقط اگه منصور باشه ب نظرتون اینطور راحت و بدون دردسر میوفته تو دام و دستگیر میشه؟؟
این منصوری ک شخصیت سازی شده برا گرفتنش باید ۱۰ نفر کشته بشن ن این ک راحت بری بالا سرش

پوست شیر خیلی سریال خوبی بود و هست به نظرم و اوج قسمت های سریال فکر میکنم قسمت چهار و پنج و همینطور ورود کاراکتر نریمان و بهنام به بازی بود و همینطور قسمت های اول وقتی که مشکات داشت دوربین ها رو چک میکرد فوق العاده درخشان بود اون سناریو پیچیده ای که توسط قاتل ساحل چیده شده بود و اوج سریال و میتونم بگم قسمتی که ساحل مرد فرود این سریال بود که حتی کمی از مخاطبینش رو هم از دست داد و البته من این پایان متفاوت رو دوست دارم وگرنه بازم یه سریال ضعیف ایرانی میشد که همه چیز به خوبی و خوشی تموم میشه البته هنوز چند قسمت دیگه مونده و پوست شیر به من یاد داد واقعا هیچ چیز توی دنیا قابل پیش بینی نیست تنها سریالیه که تو هر قسمتش یه اتفاق جدید میوفته و این که اونایی که میگن منصور یه آدم بی هویت چه طوری تونسته تو ایران زندگی کنه و حتی توی پلیس ها هم نفوذ کنه و حتی جواب برگه آزمایش رو عوض کنه باید بگم پول همه کار رو می‌کنه خوب مشخصه دیگه اون پول های گزاف که برای همه کارت به کارت میکرد از پول همون طلاها بود که صمد ،بهنام و ..همشون گفتن برای ما پول ریخت گفت فقط یه کاری براش بکنیم کی از پول بدش میاد ؟اینحوری نفوذ کرده اوکی …و موضوع دیگه من فهمیدم توی این قسمت منصور اصلا لنگ نمی‌زد ولی نگهبان ساحل لنگ میزد شایدم من اشتباه فهمیدم فکر میکنم توی قسمت های جدید قرارع پای افراد دیگه ای هم به سریال باز بشه و فقط پشت این ماجرا نیست مورد دیگه این که منصور از اولش که این کارا و میکرد مشکات می‌گفت اون یه شیطانه که قلب ندارع یه بارم گفت روانی خوب طرف روانی بوده دیگه مشکل روحی داشته تمام مدت و تمام این چند سال فکر انتقام بوده از نعیم چون نعیم تو جمع تحقیرش می‌کرده می‌گفته اینو بستری کن (طبق گفته های شیرین)و این که برادرش رو دیوانه وار دوست داشته که اینم طبیعه یه بیماری روانی داشته دیگه که حسادت هم به این حالات روانی بدش دامن زده بود و چون فکر میکرد نعیم صابر رو ازش گرفته میخواست عزیزترین کسی که تو زندگی نعیم بود رو از بین ببره یعنی ساحل که نقطه ضعف نعیم بود و این اتفاقات و اذیت و آزار هم فقط از یه روانی بر میاد ولی خوب من همچنان سریال رو دوست دارم …و طبق گفته عوامل پوست شیر دوست دارم ببینیم قسمت آخر قرارع چه اتفاق خاصی بیوفته که همه گفتن قرارع غافلگیر بشیم و در کل قرار نیست همه سریال طبق خواسته مخاطبین پیش بره و قرار نیست بدون نقص باشه ما آدما خودمون پر از عیب و خطاییم یه سریال که جای خود دارد و تشکر و خدا قوت به همه عوامل این سریال درخشان هیچ سریال ایرانی ذهن منو اینجوری درگیر نکرده بود که پوست شیر کرد ممنونم از کارگردان و تهیه کننده های با استعداد این سریال من مطمئنم توی قسمت های جدید قرارع کلی اتفاق بیوفته و بازم غافلگیر بشیم چون کارِ سریال پوست شیر همین غافل گیر کردن و میخکوب کردن ماست

بعضی ها میگن چرا منصور باید اینکار رو میکرده و از این حرفا در جواب باید بگم برای یه آدم روانی هیچ دلیل منطقی وجود نداره برای کاراش ولی بدون شک داستان چیز دیگس و با گرفتن منصور همه چی تموم نمیشه. من واقعا این سریال رو تحسین میکنم. به حدی کارگردانی و بازی بازیگران بی نظیره که آدم نمیتونه درمورد سوتی های جزییش صحبت کنه

فقط امیدوارم دلیل انتقامش اینی ک امروز شیرین گفت نباشه ک کیفیت فیلمو‌ میاره پایین😑

سلام. پس تکلیف اونی که به جای منصور خاک شده واونی که به جای ساحل خاک شده بودچه کسایی بودند.واقعلامنصورچه روانی بوده با این عشقی که به برادرش داشته .چقدرم حساس بوده چون نعیم گفته بوده منصورببرش تیمارستان بستریش کن ازش کینه به دل گرفته ودخترش وکشته.پس اون کی بوده توراه مدرسه دختر نعیم بهش شگلات داده . منصور فقط گربه نمیکشته مثل آب خوردن آدم میکشته.شیرین چقدر نترس بوده ازجانش نترسیده از آبروش ترسیده

خنده داره
قسمتای قبل وقتی نعیم تعریف میکرد میگفت رسوندش بیمارستان و همونجا دستگیرش کردن
بعد شیرین میگفت خود منصور زنگ زده نعیمو لو داده
اگه یک ناشناس زنگ زده باشه و لوش داده باشه نباید تو پرونده نوشته بشه؟
بعد مشکات ده بار اون پرونده رو بخونه سک نکنه کی‌ خبر داشته که نعیم کشتش زنگ بزنه لو بده
حالا اینا همش به کنار
بابا این منصور باهوش بود؟
اوکی
نابغه بود؟
اوکی
شیرین میگه همه چی طبق برنامه منصور پیش رفت
خب آخه مومن یعنی منصور دقیقا برنامه ریزی کرده یک جوری بزنه تو سر عباس که درجا نمیره و بیهوشم نشه ناله کنه
و واسته اونا برن بعد بمیره که بیوفته گردن نعیم
این دیگه از فیلم هندیم رد کرد
منصور مگه بین پلیسا آدم نداشت؟
نفهمید دفعه اول شیرین میخواد گیرش بندازه رفت بهش گفت فردا بیا
فرداش شیرین رفت ولی منصور بو برد نیومد
بعد باز دوباره منصور چند روز بعدش گیر افتاد
الان من نفهمیدم تهش آدم داشت یا نداشت
نمیشه یک جا بفهمه یک جا نفهمه
مگه اینکه گیر افتادنش از قصد باشه
که اونم باز مشکل داره اگه میخواست گیر بیوفته چرا همون دفعه اول نیومد
طولانی کردن سریال و در آوردن یک پایان هیجان انگیز به قیمت مسخره کردن مردم؟
سریال با مرگ ساحل کارش تموم شد
و الان فقط میخوان ۸ قسمتش رو تموم کنن
یک فیلم ایرانی دیگه
یک پایان مسخره دیگه

به نظر من یه نفر دیگه هم هست چون شیرین گفت منصور از گربه بدش میاد ولی کسی که نگهداری می کرد به گربه غذا می داد !!!