داستان و قصه شب سه شنبه 22 فروردین: دانش آموزی که دانشمند شد
روزهای دور دور، در یک شهر دورافتاده یک دانش آموز تنبل به نام حمیدرضا، وجود داشت. حمیدرضا هرگز به درسهایش توجه نمیکرد و همیشه به هیجان بازی کامپیوتر، تلویزیون و بازیهای ویدئویی و تبلت مشغول بود. او هیچ وقت به درس های خود دقت نمیکرد و همیشه با مشکلات تحصیلی دست و پنجه نرم میکرد.
اکثر اوقات پدر و مادر او به مدرسه میرفتند تا جوابگوی بازخواست مدیر یا معلمشان بشوند. هرگز حمیدرضا درس نمیخواند و این باعث می شد که پدر و مادرشان همیشه سرزنش بشوند.
زمانی که حمیدرضا به مدرسه فنی رفت، شروع به شناختن با فناوریهای پیشرفته و جذاب کرد که علاقه فراوانی برایش به وجود آورد. هر چند حمیدرضا هنوز بازیهای ویدیویی را دوست داشت، اما به مرور زمان شروع به متوجه شدن ظرفیت و قدرت استفاده از فناوری برای انجام کارهای مختلف و حل مشکلات واقعی در زندگی شروع کرد.
حمیدرضا دید که دانستن مسائل علمی و فنی میتواند به او کمک کند تا به پیشرفت خود برسد و برای همین شروع به مطالعه مطالب رشتهاش و انجام تمرینهای نظری و عملی کرد. تلاشهای بی وقفه حمیدرضا بلافاصله خودش را به دنیای علوم کامپیوتر و فناوری وصل کرد و در پایان به عنوان یک دانشمند محترم شناخته شد.
اما علاقه و تمرکز او برای دانستن دانش علوم کامپیوتر و فنی و تلاش بیوقفهاش برای بهبود خودش، همه چیز را بهتر کرد و او را به عنوان یک دانشمند موفق و خلاق شناخته شد.
او همیشه شکرگزار خدا بود که توانست راه موفقیت را به او نشان بدهد. از پدرومادرش همیشه تشکر می کرد که توانستند به او ادامه راه درس خواندن را یاد بدهد.
او روزهای تنبل بودنش را فراموش کرد و به مردم میهنش خدمت کرد. بله پسر خوبم؛ دختر قشنگم. همیشه با درس خواندن به موفقیتهای بی نظیر دست پیدا می کنید.
باغستان نیوز در شبکه های اجتماعی داخلی