اخبار هنرمندان

صحبت های عجیب فاطمه مسعودی فر ( سارا گرجی جیران) درباره عشق

در این بخش از مطالب پایگاه خبری باغستان نیوز درباره صحبت های عجیب فاطمه مسعودی فر ( سارا گرجی جیران) درباره عشق مطلبی را برای شما آورده ایم با ما همراه باشید.

گفتگوی فاطمه مسعودی فر در نقش سارا گرجی جیران

مجری: دقیقا شما چند زبان رو بلدی و چندین کتاب را ترجمه کردید و از این بابت خوشحالم که ما داریم صاحب بازیگران جوان و باسواد می شویم. فارسی به انگلیسی می دونید که کار خیلی سختی هست.
فاطمه مسعودی فر: برای من برعکسش خیلی سخته . برای ترجمه هر دو زبان را خیلی باید مسلط باشید.
مجری:‌ فرانسه رو خوب می دونید
فاطمه مسعودی فر: فرانسوی رو هم بلدم . کمی و اندکی
مجری: گرجی را هم باید بلد باشید.
فاطمه مسعودی فر: الان هیچی یادم نیست.
مجری: ولی اونجا خوب یاد گرفتید.
فاطمه مسعودی فر: دو سال با خانم رضایی زبان گرجی کار کردیم . خیلی زبان شیرینی هست. زبانش به زبان آذری ما خیلی نزدیک است و فرهنگشون خیلی به فرهنگی من باهاش بزرگ شدم نزدیکه . منطقه قفقاز کلا همشون شبیه هم هستند به لحاظ فرهنگی و زبانی و غذا.
رشته تحصیلی من در دبیرستان علوم انسانی بود برعکس بقیه که تجربی و ریاضی خواندند . خیلی مقاومت کردم جلوی خانواده. همین الان هم یک سری از بچه ها را می بینم بروید که علوم انسانی بخوانید . جامعه شناسی؛ روانشناسی؛ منطق؛ فلسفه تاریخ و ادبیات. اگر ما این ها رو می خوندیم الان فکر کنیم وضعیت بهتری داشتیم.
پدرم علوم انسانی خوانده بود و در دانشکده علوم انسانی تحصیل کرده بود. کلا من با این فضا بیشتر من عجین بودم تا ریاضی و فیزیک.
تاریخ و ادبیات را خیلی دوست داشتم . همین باعث شد که اومدم باز دانشگاه ادبیات انگلیسی خواندم. همان قدر هم دوست دارم ادبیات فارسی دوست دارم یاد بگیرم.
مجری: یادی کردیم زنده یاد مسعودی فر پدر محترمتان . روحشون در آرامش باشد. یکی از مشوقتون بودند . حیف که نبودند که ببینند شما این مسیر را چطوری رفتید. یک دوره طولانی با مادرتون زندگی کردید.
فاطمه مسعودی فر: بله . پدر من به شدت مخالف تلویزیون بود.
مجری: مخالف تلویزیون بود ولی عاشق سینما بود.
فاطمه مسعودی فر: بله . من تو شش هفت سالگی ما تلویزیون نداشتیم . اصلا می گفت بچه باید کتاب بخونه و نباید کارتون ببینه . اولین بار که تلویزیون را آورد خانه و چند سی دی با خودش به خانه آورد و روی آن ها نوشته بود بربادرفته و دکتر ژیواگو .
من شش هفت ساله را مجبور کرد که این دو تا فیلم را به مدت 7 یا 8 ساعت ببینم که خیلی به نظرم طولانی می رسید این دو فیلم.
از همان جا که سینمای تاریخی و کلاسیک برای من خیلی جالب شد و بعدها مدارصفردرجه تنها سریال برنامه تلویزیونی که ما اجازه داشتیم تو خونه ببینیم . چون پدر عاشق این سریال بود. فکر کنم سکانس مرگ . آخرین کل سریال بود. اخرین روز فیلمبرداری . آخرین سکانس بود. خیلی عجیب بود. چرا بابا اینطوری خداحافظی کنه.
یک سری چالش بین خودم و سارا گرجی رخ می داد مثل سکانس های عاشقانه و یا کتابخانه . که منشی صحنه ازم پرسید تا حالا عاشق شدی؟ چرا چشمات اینطوریه. گفتم بدم میاد از این جمله هایی که الان میگی . خیلی استرس خونمون داشتم که داشتم عوض می کردم . خیلی فشار روحی و روانی روی من بود.
الان آخرین چیزی که بهش فکر می کنم مقوله عشق بود . یعنی چی . جمع کنید بابا . همچین حسی داشتم. و این کشمکش ها خیلی اتفاق جالبی برای من رخ داد و یهو زدم زیر گریه و دویدم بیرون.

فیلم مصاحبه فاطمه مسعودی فر

باغستان نیوز در شبکه های اجتماعی داخلی

 

لینک کوتاه این مطلب: https://baghestannews.ir/?p=26174

(برای کپی کردن، روی لینک کلیک کنید)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا