گوناگون
تمام کنایه های فارسی دوازدهم
در این بخش از مطالب پایگاه خبری باغستان نیوز درباره تمام کنایه های فارسی دوازدهم مطلبی را برای شما آورده ایم با ما همراه باشید.
دانلود کنایه های فارسی دوازدهم به صورت فایل
کنایه های داخل جزوه :
| عبارت | معنی کنایی |
| ابری بودن دل | غمگین بودن |
| از جای بشدن | عصبانی شدن |
| از جهان آزاد بودن | دل نبستن به دنیا |
| از قلم کسی رقم کشیدن | تقلید و پیروی |
| از آن جهان آمده | از مرگ نجات یافته |
| آب و گِل سرشتن | خلقت و آفرینش |
| آتش باریدن | گرمای شدید |
| آهنگ جانِ کسی کردن | قصدِ کشتن |
| باریدنِ تیغ | دشواری بسیار در راه مبارزه |
| بازو گشودن | استقبال کردن |
| بال و پر گشودن | شوق داشتن |
| بر آب بودن و بر باد بودن | نهایت ناپایداری |
| بر رخسار، جوی ها راندن | اشک ریختن شدید |
| بر سر سفره نشستن | مهمان شدن |
| برگ سفر بر باره بستن | آماده شدن برای سفر |
| برگ سفر ساختن | آماده شدن برای سفر |
| بسته قبا | آماده |
| بوی قیامت شنیدن | در معرض مرگ قرار گرفتن |
| به خانهی دلِ کسی آمدن | درقلب کسی جای گرفتن یا عاشق کردن کسی |
| به روز و شب | همیشه و پیوسته |
| به سینه تا جایی رفتن | شوق فراوان |
| به شاگردی رفتن | تقلید و پیروی |
| بی پرده | آشکار |
| بی خورد و بی خواب بودن | سختی کشیدن |
| بی رنگ بودن | صاف و پاک بودن |
| پا بر فرق فقدان گذاشتن | والامقامی |
| پا در رکاب گذاشتن | آماده ی هجوم بودن |
| پرآبله | سختی کشیده |
| پنبه در دهان | سکوت کردن |
| تا ماه و خورشید طلوع کند | تا آخر زمان |
| تیر دوختن | شکار کردن |
| جامه دریدن | شدَت غم و اندوه |
| جگر سازه بودن | تکامل بخش و هستی بخش بودن |
| جگر سوزه بودن | رنج آور بودن |
| چاق بودن دماغ | شاداب و سرحال بودن |
| حلق بستن | سکوت کردن |
| حلقهی در شدن | متوسِل شدن |
| خار و خس بودنِ چیزی | بی ارزش بودن آن |
| خاک پا بودن | پست و بی ارزش بودن |
| خراب کردن آشیان | نابودی و ویرانی |
| خیر و شرّ احوال مشاهدت کردن | بد و خوب روزگار را تجربه کردن |
| خیمه زدن | اقامت کردن |
| خیمهی اُنس مزن | وابسته نشو |
| دامن از دست رفتن | بی اختیار و از خود بی خود شدن |
| در خاک و خون تپیدن | شهید شدن |
| در رکاب کسی دویدن | پیروی کردن |
| در شبِ تاربودن | درگمراهی به سر بردن |
| در طوفان نشستن | در معرض مشکلات قرار گرفتن |
| در عقد بسی داماد بودن | نهایت بی وفایی و خیانت |
| در کار بودن | باتجربه بودن |
| درخت بیداد را از بیخ و بن برانداختن | نابودی ظلم و ستم |
| دست بوسیدن | قدردانی کردن |
| دست به دست رفتن | ناپایداری |
| دفتر باز کردن | شرح دادن |
| دل پر از باد بودن | غمگینی |
| دو دل بودن | شک و تردید |
| دوش به دوش | همراه بودن |
| دهان دوختن | وادار به سکوت کردن |
| دین و دل باختن | عاشق شدن |
| رخت از جایی به جایی کشیدن | نقلِ مکان کردن |
| روزه به دهن | گرسنه بودن |
| زبانزد بودن | مشهور بودن |
| زمین گیر شدن | ضعف ودرماندگی |
| زه آبِ دیدگان گشادن | اشک ریختن |
| زین و برگ بر گرده نهادن | آماده شدن برای سوارکاری و مسافرت و کوچ |
| ژاژ خاییدن | کار بیهوده کردن |
| سر به مُهر | سربسته |
| سر پیچاندن | منصرف شدن |
| سر خویش گرفتن | راه خود را پیش گرفتن |
| سر در گریبان بودن | تحیُر و سردرگمی و نامشخص بودن هدف |
| سرگران بودن | بی اعتنایی |
| سنگین بودن لحظه ها | کُند گذشتن زمان |
| سیه گلیمان | افراد بدبخت و تیره رو |
| شاهین بودن و زنبور شدن | از اوج قدرت و توانایی و بلند پروازی به ناتوانی و وابستگی رسیدن |
| شبگیر غم بودن | همواره دچاره غم و اندوه بودن |
| شبیخون بلا بود | گرفتار بلا بودیم |
| شیرازه بستن | استوار و محکم کردن |
| عرش را سِیرکردن | شادی فراوان |
| علَم بر دوش گرفتن | آماده شدن برای جنگ و نبر |
| قد میل زورخانه شدن | بزرگ شدن |
| قدم بر قدم کسی کشیدن | تقلید و پیروی |
| قند در دل آب شدن | شادی فراوان |
| گرد را به مژگان رُفتن | نهایت شوق برای انجام دادن کاری |
| گره گوری | افراد بدبخت و بیچاره |
| لب پر از پند بودن | نصیحت و پند دادن |
| ما سرمون از پشت هم چشم داره | دقت فراوان داشتن |
| مرد راه بودن | توانایی و قدرت و همَت داشتن |
| ملک سلیمان باد است | فانی بود |
| منی کردن | غرور ورزیدن |
| همهی جهان زیر پای ما بودن | احاطه و تسلّط داشتن |
امیدواریم از مطلب تمام کنایه های فارسی دوازدهم استفاده برده باشید.
