اخبار روز

علت فوت و درگذشت غلامرضا سلیمانی شاعر و ترانه‌سرا چه بود؟ + بیوگرافی

در این بخش از مطالب پایگاه خبری باغستان نیوز درباره علت فوت و درگذشت غلامرضا سلیمانی شاعر و ترانه‌سرا چه بود؟ + بیوگرافی مطلبی را برای شما آورده ایم . با ما همراه باشید.

علت فوت غلامرضا سلیمانی

غلامرضا سلیمانی (شاعر و ترانه‌سرا) در پی ابتلا به بیماری کبدی از دنیا رفت.

علی داودی، شاعر، با تأیید این خبر به ایسنا گفت که سلیمانی (که از حدود دوسال پیش بیمار بود) صبح امروز دوشنبه (۱۶ آبان) در بیمارستان از دنیا رفته است.

 غلامرضا سلیمانی، شاعر و ترانه‌سرا مدتی به دلیل ابتلا به بیماری کبدی در بخش ICU بیمارستان حضرت رسول اکرم(ص) بستری بود.

بیوگرافی غلامرضا سلیمانی

او همچنین دربارۀ این شاعر فقید بیان کرد: آقای سلیمانی چند دهه در عرصه شعر فعال بود، هرچند فعالیت او در دهۀ سوم کم‌رنگ‌تر شده بود اما در سال‌های دهۀ ۷۰ فعالیت چشم‌گیری داشت و در جشنواره‌ها و مجامع ادبی شاهد  نوآوری‌های او بودیم.

داودی افزود: حضور آقای سلیمانی در یک دهۀ اخیر کم‌رنگ تر شد و از مجامع فاصله گرفت و کم‌تر او را می‌دیدیم. با این حال، تا روزهای آخر عمر خود در جامعۀ ادبی فعالیت داشت. در ماه محرم، او را در یک محفل شعر دیدم که مشخص بود بیماری به او غلبه کرده.

علی داودی، غلامرضا سلیمانی را یکی از چهره‌های شاخص «نسل مروارید» (جمعی که او و دوستانش در آن فعالیت می‌کردند) معرفی کرد.

غلامرضا سلیمانی شاعر و ترانه سرا کشورمان، پس از تحمل یک دوره 2 ساله بیماری درگذشت.
غلامرضا سلیمانی شاعر و ترانه سرا کشورمان، پس از تحمل یک دوره 2 ساله بیماری درگذشت.

آثار مرحوم غلامرضاسلیمانی

از جمله آثار سلیمانی می‌توان به مجموعه‌های «به من نامه بنویس» و «پرستاری که شکل تو بود» اشاره کرد.

زمان مراسم تشییع پیکر غلامرضاسلیمانی

براساس اطلاعی که تا کنون به دست آمده، مراسم تشییع پیکر غلامرضاسلیمانی صبح سه‌شنبه 17 آبان 1401 در حوزۀ هنری برگزار می‌شود.

اشعاری از مرحوم غلامرضا سلیمانی

گیسوانت زیر باران، عطــر گندمزار، فکــرش را بکن

با تو آدم مست باشد، تا سحر بیدار،فکرش را بکن

در تراس خانه رویارو شوی با عشق بعـد از سال‌ها

بوسه و گریه، شکوه لحظه‌ی دیدار، فکرش را بکن

سایه‌ها در هم گره، نور ملایم، استکان مشترک

خنده خنده پر شود خالی شود هربار، فکرش را بکن

ابر باشم تا که ماه نقره‌ای را در تنم پنهان کنم

دوست دارد دور هر گنجی بچرخد مار،فکرش را بکن

خانه ‌ی خشتی، قدیمی، قل قل قلیان، گرامافون، قمر

تکیه بر پشتی زده یار و صدای تار، فکرش را بکن

از سماور دست‌هایت چای و از ایوان لبانت قند را

بعد هم سیگار و هی سیگار و هی سیگار، فکرش را بکن

اضطراب زنگ، رفتم وا کنم در را، که پرتم می‌کنند

سایه‌ها در تونلی باریک و سرد و تار،فکرش را بکن

ناگهان دیوانه‌خانه و پرستاری که شکل تو نبود

قرص‌ها گفتند: دست از خاطرش بردار! فکرش را نکن


شعر دوم :

مغروری و خودخواه ، اما دوستت دارم

تنهای تنها آه تنها ، دوستت دارم

کش می ‌دهد شب را بنان و تار شهناز ، آی

زیبا! دلم تنگست زیبا! دوستت دارم

تا می‌ توانی امتحانم می‌ کنی با خشم

می ‌پرسی از من باز ، آیا دوستت دارم؟

جز دوستت دارم نخواهم گفت ، خواهم گفت

تا جان به تن ، تا هست دنیا ، دوستت دارم

تو تیغ و ابراهیم، اسماعیلِ تسلیمم

می ‌میرم اما زنده‌ ام تا دوستت دارم

از دورها آرامی از نزدیک موّاجی

ای روح مرگ آلود دریا! دوستت دارم

در خواب و بیداری پریشان حالی و شادی

هر جا که می‌ خواهی همان جا دوستت دارم

با شوکران امشب سراغم آمدی ، بگذار

پایان دهم این شعر را با ” دوستت دارم ”

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک دیدگاه

دکمه بازگشت به بالا