اجتماعی و فرهنگی

علت فوت ابوالقاسم حسینجانی شاعر و نویسنده بندرانزلی چه بود؟ + بیوگرافی

در این بخش از مطالب پایگاه خبری باغستان نیوز درباره علت فوت ابوالقاسم حسینجانی شاعر و نویسنده بندرانزلی چه بود؟ + بیوگرافی مطلبی را برای شما آورده ایم . با ما همراه باشید.

علت فوت ابوالقاسم حسینجانی

ابوالقاسم حسینجانی، شاعر و نویسنده، ساعاتی پیش در سن ۷۳ سالگی درگذشت. از او کتاب‌های متعددی چون “حسین(ع) احیاگر آدم” منتشر شده است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، ابوالقاسم حسینجانی، شاعر، نویسنده و مترجم ساعاتی پیش در سن 73 سالگی دار فانی را وداع گفت.

زنده‌یاد حسینجانی در 12 شهریور 1328 در بندرانزلی دیده به جهان گشود. فعالیت در مطبوعات را از سال 1340 با فروش روزنامه آغاز کرد.

اولین‌بار در سن 12 سالگی شعری طولانی سرود: “برگی از اوراق دیگر شد شکسته / بار دیگر شاخه‌ای از شاخه‌هایم…”. وی با اتمام مقطع دبیرستان در رشته ریاضی و اخذ دیپلم در سال 1347 موفق به ورود به دانشگاه شد. علی‌الرغم علاقه شخصی وی به تحصیل در رشته پزشکی که برگرفته از مطالعات مفصلش در ارتباط با ابوعلی سینا بود اما در نهایت وی در دانشکده فنی دانشگاه تبریز تحصیلات را تا مقطع فوق لیسانس ادامه داد.

طی سال‌های 56 و 57 که زمان شکل‌گیری انقلاب اسلامی ایران بود، کتاب “حسین (ع) احیاگر آدم” را منتشر ساخت.

از دیگر آثار او می‌توان به “جغرافیای رازها (مجموعه شعر عاشورایی)”، “عشق کبریت نیست که بی خطرش را بسازند”، “آزادسازی انسان و جهان در اندیشه‌های راهبردی پیامبر” و “دور بهار را، سیم خاردار، نمی‌شود کشید” اشاره کرد.

مرحوم حسینجانی در مقطعی از زندگی نیز به انجام فعالیت‌های سیاسی اشتغال داشت که از این جمله می‌توان به نمایندگی مردم انزلی در اولین دوره مجلس شورای اسلامی اشاره کرد.

بیوگرافی ابوالقاسم حسینجانی

ابوالقاسم حسینجانی در تاریخ ۱۲ شهریور سال ۱۳۲۸ هجری شمسی، در بندر انزلی در استان گیلان و در خانواده‌ای از طبقه متوسط به دنیا آمد.

پدرش صیاد و ماهی گیر بود. وی هفت سال بیشتر نداشت که پدرش در دریا غرق شد. حسینجانی فرزند بزرگ خانواده بود و مشکلات مالی خانواده که ناشی از غرق شدن پدرش در دریا باعث شد تا تقریباً تا سن یازده سالگی بی‌سواد بماند. او برای اولین بار به عنوان یک شاگرد سلمانی (آرایشگر ی) فعالیت کاری خود را آغاز کرد. کمی بعد وی با مراجعه به کلاس‌های شبانه اکابر تحصیلات خود را آغاز کرد و موفق شد گواهی نامه پایان تحصیلات تعلیمات بزرگسالان (اکابر) را اخذ کند. پس از آن وی موفق شد در کلاسهای روزانه تحصیلات خود را ادامه دهد و در کلاس ششم ابتدایی ثبت نام کند. وی سپس در کنار تحصیل در مقطع دبیرستان همزمان در چند شغل مختلف نیز مشغول کار بود.

به گفته خودش از سال ۱۳۴۰ کار مطبوعاتی اش را از فروش مطبوعات آغاز کرد. وی قبل از رفتن مدرسه از ساعت پنج صبح فروش مطبوعات را آغاز می‌کرد و سپس به مدرسه می‌رفت. برای مدتی کلید یکی از بنکدارها (عمده فروشی‌ها) را در اختیار گرفته بود و فروش‌های عمده و حسابرسی آن را انجام می‌داد؛ و پس از مدتی نیز حسابداری یک برنج فروشی را بر عهده گرفت.

اولین بار در سن دوازده سالگی شعری طولانی سرود (برگی از اوراق دیگر شد شکسته/ بار دیگر شاخه‌ای از شاخه‌هایم…)، وی با اتمام مقطع دبیرستان در رشته ریاضی و اخذ دیپلم در سال ۱۳۴۷ موفق به ورود به دانشگاه شد. علی الرغم علاقه شخصی وی به تحصیل در رشته پزشکی که برگرفته از مطالعات مفصلش در ارتباط با ابوعلی سینا بود اما در نهایت وی در دانشکده فنی دانشگاه تبریز تحصیلات را تا مقطع فوق لیسانس ادامه داد.

طی سالهای پنجاه و شش و پنجاه و هفت که زمان شکل‌گیری انقلاب اسلامی ایران بود، کتاب «حسین (ع) احیاگر آدم» را منتشر ساخت

وی سه سال قبل از انقلاب، از تبریز به گیلان برگشت و در شهر رشت مستقر گردید و مشغول کارهای فنی شده و دفتری برپا می‌کند و در کنار آن گاهی به تدریس عرصه‌های مختلف علوم فنی نیز می‌پردازد. وی تا زمان پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ و مدتی پس از آن موفق به انتشار آثارش نمی‌شود و اکثر آثار وی حدوداً پس از فوت روح‌الله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی به نشر می‌رسد.

فعالیت های اجرایی و سیاسی

او پس از پیروزی انقلاب تا انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی به عنوان فرماندار بندر انزلی منصوب میشود و پس از آنان با اعلام کاندیداتوری به عنوان اولین نماینده بندر انزلی در مجلس شورای اسلامی انتخاب می‌گردد. هر چند وی قسمت زیادی از زندگی‌اش در کارهای اجرایی و مدیریتی سیاسی – اجتماعی خلاصه شده‌است. اما شهرت وی بیشتر به عنوان یک چهره ادبی در زمینه شعر، نویسندگی، مترجمی و تدریس می‌باشد.

زمانی که وی مدیر کل پست منطقه‌ای در تهران بود. چند نفر از دوستان علامه جعفری را برای ملاقات با حسینجانی می‌بردند که شناختی دورادور از ایشان داشت که علامه جعفری پس از آنکه جویای مکان او می‌شود و متوجه می‌شود که وی در اداره پست مشغول کار است بسیار تعجب می‌کنند.

نمونه شعر

از اشعار معروف وی می‌توان به شعر جاده و اسب مهیا است اشاره کرد:

جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم

کربلا منتظر ماست بیا تا برویم

ایستاده‌است به تفسیر قیامت زینب

آن سوی واقعه پیداست بیا تا برویم

خاک در خون خدا می‌شکفد می‌بالد

آسمان غرق تماشاست بیا تا برویم

تیغ در معرکه می‌افتد و برمی‌خیزد

رقص شمشیر چه زیباست بیا تا برویم

دست عباس به خونخواهی آب آمده‌است

آتش معرکه برپاست بیا تا برویم

از سراشیبی تردید اگر برگردیم

عرش زیر قدم ماست بیا تا برویم

زره از موج بپوشیم ردا از توفان

راه ما از دل دریاست بیا تا برویم

کاش ای کاش که دنیای عطش می‌فهمید

آب مهریه زهراست بیا تا برویم

چیزی از راه نمانده‌است چرا برگردیم

آخر راه همین جاست بیا تا برویم

فرصتی باشد اگر باز در این آمد و رفت

تا همین امشب و فرداست بیا تا برویم

آثار شاخص 

  • جغرافیای رازها (مجموعه شعر عاشورایی)
  • عشق کبریت نیست که بی خطرش را بسازند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا